بازدید امروز : 8
وقتی حواسم نبود و کمی روسری ام ليزخورده بود و موهام ديده می شد با لبخند گفت: «موهات بيرونه ها خانومی!»
درحالی که موهام رو قايم می کردم نگاهی به زن های اطرافم تو خيابون انداختم.
شرم آور بود.
شوهراشون چه بی خيال.
اونجا بود که فهميدم تو با همه مردها فرق داری؛ دوستت دارم
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بیرق ما چادر خاکی توست.... و آدرس beyragh-e-khaki.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.